من الغريب الي الحبيب
بالهاي شكسته

:یکی از افسران عراقی خبر داد که در نزدیکی بصره یک گلستان دسته جمعی از شهدای ما وجود دارد.

مدت ها دنبال فرصتی بودیم تا عراقی ها اجازه ورود ما را به ان منطقه بدهند ام اعراقی ها مانع می شدند.

قرار شد بچه ها کمکم به سمت انجا بروند هر روز طوری کار می کردیم که در پایان کار به ان نقطه نزدیکتر شده باشیم،تا انکه به ان نقطه رسیدیم.

انروز یکی از غمگین ترین روزهای بچه های تفحص بود.

46 شهید غواص چشم و دست و پا بسته باسیم های تلفن بسته و زنده به گورشان کرده بودند همگی غواص بودند عراقی ها پلاک ها را هم از ان ها جدا کرده بودند تا شناسایی نشوند.

اما دستی با یک انگشتر فیروزه بود که صاحبش شناسایی نشد و مدت ها مونس ذتنهایی من شده بود او نشان از بی نشان ها میداد که دستِ بسته مانع از پرواز انها به سوی اسمان فیروزه ای و لایتناهی نشده بود!

دل ادم انگاری می خواهد بایستداز تپش وقتی چنین معاشقه پروانگان را با حضرتش می بیند شاید ذکر همان حضرتش کمی ارامبخش باشد،پس صلوات برای شهدای غواص و اصلا همه شهدای گمنام و با نام یادت نرودها!

يکشنبه 1389/5/31 19
برچسب ها :
راز قمقمه ها

خبر رسیده بود در منطقه کوشک اثار زیادی از شهدا به جا مانده.

با دو نفر از بچه ها راه افتادیم.توی معبری که رزمندگان شب عملیات از ان عبور کرده بودند از اسلحه های بر زمین افتاده،قمقمه ها،کوله پشتی ها،سر نیزه ها،عکس می گرفتم تا به جایی رسیدم که حلقه اشک ،جلوی چشمان من و لنز دوربین را گرفت.

پیکر دو شهید را در سمت چپ و راست معبر دیدم که بین انها تعداد زیادی قمقمه اب قرار داشت.

نمیدانم انها ساقی گردان بودند یا دو زخمی که ندای طلب انها باعث شده بود بچه ها قمقمه هایشان را به ان دو هدیه دهند.راز قمقمه ها را نمیدانم ولی همین قدر میدانم که انجا انتهای معبر نبود...

شنبه 1389/5/30 12
برچسب ها :
اثرات جنگ تحميلي
  کمتر از دو سال پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۵۹، رژیم عراق جنگ ناخواسته‌اى را علیه ایران به راه انداخت و تجاوز سراسرى خود را به خاک ایران شروع کرد. حملات مکرر زمینى، دریائى و هوائى و پیشروى لشکریان صدام در ضمن برانگیختن مقاومت ملى و سراسرى، دشوارى‌ها و نابسامانى‌هاى عدیده‌اى را در ”مناطق جنگ‌زده“ خاصه در استان‌ها و ایالات غرب و جنوب‌غربى و تا حدى جنوب ایران به‌وجود آورد: مناطق روستائى و شهرهاى زیادى ویران و بخشى از مردم آن به مهاجرت ناخواسته به سایر نقاط استان یا تهران و سایر نقاط ایران پرداختند.  
 
  این جنگ تحمیل شده که به‌تدریج ابعاد گسترده‌ترى یافت و به بمباران‌ها و موشک‌باران‌ها زیادى به شهرهاى دور و نزدیک مرز ایران و عراق منجر شد، پیامدها و عوارض سیاسى، اقتصادى، نظامى و خاصه اجتماعى و فرهنگى فراوانى داشت که مدت ۸ سال هر روز بر ابعاد آن افزوده مى‌شد.  
 
  یکى از عمده‌ترین عوارض اجتماعى آنکه خود پیامدهاى فرهنگى دیگرى در برداشت نابسامانى و بى‌خانمانى مردم بر اثر تخریب شهرها و مسکن مردم جنوب و غرب کشور بود که منجر به مهاجرت‌هاى دسته‌جمعى از نقاطى که مورد تجاوز قرار گرفته به نقاط امن‌تر بود.  
 
  مهاجرت، خود مسائل عدیده‌اى را در جامعه پذیرنده مطرح مى‌کند که کم‌ترین آن بروز تعارضات فرهنگى و برهم خوردن روال عادى زندگى مهاجرین است.  
 
  در ابتدا که مهاجرت به‌صورت گسترده نبود مسئلهٔ مهاجرت جنگ‌زدگان نیز چندان مورد توجه قرار نگرفت و مسائل مهاجرین در دفترى متمرکز در وزارت کشور مورد رسیدگى قرار مى‌گرفت. اما با ادامهٔ جنگ و گسترش خرابى‌ها و ابعاد فاجعه خرابى‌هاى بى‌شمارى در شهرها و مناطق مرزى به‌وجود آمد. به‌طورى که دفتر مزبور پاسخگوى نیازها نبود و نهاد جدیدى به‌نام ”بنیاد امور مهاجرین جنگ تحمیلی“ تدارک دیده شد تا به اشکالات عدیده‌اى که مهاجرین جنگ با آن روبه‌رو بودند رسیدگى و اشکالات مرتفع گردد. همچنین کمک‌رسانى در ستادها و شوراهاى محلى و مساجد نیز متمرکز بود اما به‌تدریج ”بنیاد“ جاى همهٔ آنها را گرفت.  
 
  استقرار مهاجرین از ابتدا به دو شکل عمده صورت مى‌گرفت، تعداد قابل ملاحظه‌اى از آنها در ارودگاه‌هائى که به همین منظور در نقاط مختلف استان‌هاى جنوب‌ و غرب برپاى مى‌شد، استقرار مى‌یافتند و عدهٔ قابل ملاحظهٔ دیگر از افراد و خانواده‌ها به شهرهاى بزرگ دور و نزدیک کوچ کرده هر پناهگاهى که مى‌یافتند مسکن مى‌گزیدند. گذشته از منازل فراریان رژیم گذشته، خوابگاه‌هاى دانشجوئى (دانشگاه‌ها از سال ۵۹ تا حدود ۶۳ تعطیل بود) و یا خوابگاه‌هاى دیگرى که به همین منظور تدارک دیده شده بود مستقر مى‌شدند. گروه اول در سطح استان‌هاى جنوبى یا نزدیک مناطق جنگ‌زده در اردوگاه‌ها باقى مى‌ماندند و گروه دوم مهاجرین در شهرهاى تهران، مشهد، شیراز، اصفهان... اسکان یافتند که با محیط جدید و نامأنوسى روبه‌رو شدند. مخصوصاً زن‌ها و کودکانى که از محیط‌هاى روستائى و یا شهرهاى مرزى مهاجرت کرده بودند به‌صورت گروه آسیب‌پذیر مهاجرین درآمدند.  
 
  به لحاظ حضور مهاجرین در شهرها و اردوگاه‌ها دو نوع مهاجر به چشم مى‌خورد. یکى مهاجرت به‌منظور استقرار مستمر در یک محل و دوم مهاجرت‌هاى موقتى و موضعی. مهاجرین مستمر یا دائمى ساکنان شهرها و مناطقى بودند که از همان ابتداى جنگ در تیررس دشمن قرار گرفتند و با از دست دادن منازل مسکونى و وسایل زندگى خود به سایر شهرها یا اردوگاه‌ها انتقال یافته در آنجا مستقر شدند و توان انتقال به‌جاى دیگر یا بازگشت را نداشتند. بیشتر این مهاجرین از شهرهاى آبادان، خرمشهر، قصرشیرین و شهرهائى نظیر آن مهاجرت کرده بودند. اما دستهٔ دوم مهاجرینى بودند که بعضاً براى مدتى کوتاه و به‌صورت موقت به هنگام حملات موشکى به شهرها، به نقاط دیگرى نقل مکان مى‌دادند اما پس از قطع موشک‌باران به مناطق مسکونى خود باز مى‌گشتند، مانند برخى مهاجرین شهرهائى مانند دزفول که با اوج‌گیرى جنگ به نقاط امن‌تر مى‌رفتند و پس از مدتى به منازل خود باز مى‌گشتند.  
 
  هر یک از این گروه مهاجرین داراى مسائل خاص خود هستند و مشکلات اقتصادى، اجتماعى روانى و فرهنگى ویژه‌اى آنها را آزار داده است. گروه اول مسائل عام جنگ‌زدگان است که از نخستین روزهاى جنگ ظاهر شده و هر روز بر ابعاد آن افزوده مى‌گردید، مانند مشکلات سکونت و زندگى و معیشت و کار.  
 
  اما گروه دوم مسائلى هستند که در اثر تغییر محیط با آن روبه‌رو شده‌اند، مانند نامأنوس بودن با محیط جدید، توقعات تازه در محیط شهرهاى بزرگ، زندگى در آپارتمان و هتل، نداشتن وسایل و امکانات کافى براى زندگی.  
 
  در مورد ساکنین مناطق جنگ‌زده که تغییر مکان نداده یا موقتاً تغییر مکان داده‌اند مانند شهرهاى دزفول و ایلام، شاهد مسائل و مشکلات از نوع دیگر هستیم که به بحث جداگانه‌اى نیاز دارد؛ برخى تحقیقات اولیه نشان مى‌دهد که در اینگونه شهرها نیز آسیب‌هاى اجتماعى ناشى از تعارضات روحى خاصه پس از خاتمهٔ جنگ رو به فزونى بوده است.  
 
  به‌طورى که در شهر کوچکى مثل ایلام طى سه سال اخیر (از ۶۷ به بعد) بیش از ۱۳۴ مورد خودکشى و خودسوزى ملاحظه شده (۱) به‌ حدى که افزایش تعداد خودکشى که تا این میزان بى‌سابقه بوده اجراء یک طرح تحقیقاتى خاصى را در این مورد ویژه ایجاب کرده است.

aftab.ir

جمعه 1389/5/29 13
برچسب ها :
اين خون هاي پاك....

قرار بود مقام معظم رهبری در ساعت مشخص به منزل یکی از علما تشریف بیاورند.پانزده دقیقه از وقت مقرر گذشت و اقا بعد از یک ربع تاخیر تشریف اوردند ان شخص با کنایه به اقا گفتند:شما چند دقیقه ای تاخیر داشتید

اقا فرمودند:بله ما به دیدن خانواده شهدا که میرویم معمولا اگر در یک کوچه چند خانواده شهید باشد به همه سر میزنیم در کوچه ای که ما رفته بودیم از قبل گفته بودند دو خانواده شهید حضور دارند بعد معلوم شد معلوم شد خانواده شهید دیگری نیز حضور دارند و تاخیر ما به این علت بود.

این اقا باز درک نکرد و گفت:این کارها برای جذب قلوب بد نیست!(یعنی شما این کارها را برای جذب قلوب می کنید)

اقا با حالت جدی فرمودند:شما اسمش را هرچه می خواهید بگذارید ولی اقای فلانی بدانید اگر این خانواده شهدا نبودند اگر این خون های پاک نبودند این عمامع بر سر بنده و جنابعالی نبود!

جمعه 1389/5/29 12
برچسب ها :
اينجا.........فكه

فکه سرزمینی است واقع در شمال غربی استان خوزستان که از غرب به خط مرزی ایران و عراق،از شمال به منطقه چنانه و از جنوب به چزابه محدود می شود

در طول نبرد هشت ساله،دو عملیات وسیع و دو عملیات محدود در منطقه فکه به اجرا در امد.عملیات های"والفجر مقدماتی"در بهمن 1361و"والفجر1"در فروردین 1361 به عنوان حرکت های نظامی جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ثبت شده است.

در این عملیات که به" عملیات موانع" لقب گرفته است بعد از انکه نیروهای پیاده هر گردان برای رسیدن به نقطه رهایی و اغاز عملیات 8تا14 کیلومتر راه را در میان دریایی از رمل طی کردند با موانعی بع عمق 4متر روبه رو شدند عبور از موانع و استحکامات برای نیروهایی که قبلا با تجهیزاتی به وزن12کیلو راهپیمایی چند کیلومتری را در میان رمل ها تحمل کرده تا چه اندازه سخت خواهد بود؟؟؟

از موانع معروف در فکه کانال های متعددی به عرض 3تا9 متر و به عمق 2 تا3 متر بود.درون کانال ها پر بود از سیم های خاردار،مین والمری و بشکه های فو گاز.این بشکه ها حاوی مواد اتش زا بود که به هنگام انفجار محدوده اطراف خود را به جهنمی از اتش تبدیل می کرد.وسعت،عمق وتعداد استحکامات دشمن،عدم الحاق نیروها و نیز هوشیاری دشمن به وقوع عملیات عوامل اصلی عدم این پیروزی بود.به هنگام عقب نشینی جمعی از رزمندگان به محاصره دشمن در امدند و بعد از مقاومت چند روزه به شهادت رسیدند و یا اسیر شدند.

یکی از حزن انگیز ترین و در عین حال حماسی ترین پرده نمایشی فکه ماجرای گردان حنظله است.

جمعه 1389/5/29 12
برچسب ها :
وعده باران

چشم های تو مرا وعده باران دادند

به تن مرده من روح و دل و جان دادند

شوق برخاستن و زندگی تازه به این

من دلواپس از خویش گریزان دادند

خش خش گام کسی بود که می امد و باز

مژده عید در اندوه زمستان می داد

چشم های تو درخشید و در ان ظلمت محض

به بلندای شب یخ زده پایان دادند

امدی مثل بهاری که می اید از راه

یک سبد یاس به هر شاخه ی عریان دادند

دستهای تو ز هر پنجره رفتند غبار

و به تندیس همه اینه جان دادند

کاش باز اید و اندوه مرا دریابد

چشم هایی که مرا وعده باران دادند

مریم حاتمی

جمعه 1389/5/29 12
برچسب ها :
حاج احمد

سرگرم کار خودش بود که دید حاجی دارد می اید طرفش

-برادر شما توضیح بده ببینم تا حالا چه اموزش هایی دیده ای؟

دست و پایش را گم کرده بود اشتباه جواب می داد انگار یادش رفته بود

حاجی عصبانی گفت:"سینه خیز"

وقتی بلند شد،حاجی رفت جلو بغلش کرد و بوسیدش.وقت نماز حاجی سجاده اش رو انداخت پشت او!

جمعه 1389/5/29 11
برچسب ها :
كات

کات:عراقی ها گشته بودند پیدایش کرده بودند اورده بودند جلوی دوربین برای مصاحبه.قد و قواره اش،صورت بدون مویش،صدای بچه گانه اش همه چیز جور بود.

پرسیدند:کی تو رو به زور فرستاده جبهه؟؟

گفت:نمی اوردنم به زور امدم با گریه و التماس.

گفتند: اگر صدام ازادت کند چی کار میکنی؟؟

گفت:ما رهبر داریم هرچی رهبرمون بگه!

فقط همین دوتا سوال و پرسیدن که یه نفر گفت"کات"

پنج شنبه 1389/5/28 13
برچسب ها :
واپسين برداشت

خیابان و اب و قران،اولین برداشت

کسی در صحنه خم شد ساک خود را از زمین برداشت

تریبون-پر از احساس-رفتن را هجی کرد

تمام شهر را اوازهای اتشین برداشت:

بیا"ای لشکر صاحب زمان اماده باش"اکنون

وطن یا دین؟برای هردو باید تیغ کین برداشت

در اینجا-صحنه دوم-غبار و خون و باروت است

کلاش کهنه را بازیگر ما با یقین برداشت

دلش در بند بود و بند پوتین خودش را بست

قدم های خودش را عاشقانه تا کمین برداشت

-شروع جلوه ویژه-شب و مین،کاوش و می ریخت

اناری دانه دانه خون خود را روی این برداشت

اناری دانه دانه بسته شد،مردی کبوتر شد

ولی در پشت جبهه مادری تا خورد و چین برداشت

به روی شانه های شهر ارام و رها می رفت

مکعب-خالی خالی-خیابان واپسین برداشت!

علی اکبری

پنج شنبه 1389/5/28 12
برچسب ها :
عماد المقاومه

چند روزی به نبرد 33 روزه مانده بودانروز بعد از مدت ها  جلسه ای با او داشتیم بعد از جلسه به من گفت:بیا به اتاق بغل می خواهم چیز جالبی به تونشان دهم،باور کردنی نبود.تجهیزات و برنامه هایی که او برای نبرد با رژیم صهیونیستی اماده کرده بود خارج از حد تصور بود.او در طرحهایش از همه تجربه ها استفاده کرده بود از جنگ های چریکی ویتنام و الجزایر تا جنگ فلسطین. جنگ 33 روزه امد و رفت اما حزب الله قویتر از سابق باقی ماند.

حاج عماد در طول جنگ تمام مکالمات دشمن را شنود می کرد اما انها نتوانستند،او در اسرائیل

چهارشنبه 1389/5/27 11
برچسب ها :
درباره وبلاگ
اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ کس نمی‌تواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبدالله‌الحسین(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنه‌های پیکار می‌رزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تکلیف می‌کنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسین‌وار زندگی کردن. **فرازی از وصیت نامه شهید زین الدین**
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 41380
تعداد نوشته ها : 36
تعداد نظرات : 4
پخش زنده
X